هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و به رنج‌های عشاق اشاره می‌کند. همچنین، مضامینی مانند ناپیدایی معشوق، بی‌خبری عشاق از خود، و ضرورت گذشتن از خود در وادی عشق مطرح شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۹۹

مردم چشم تو نازیم که در پرده درند
واندر آن پرده ز مردم بملا پرده درند

دهنت هیچ و از آن هیچ بعشاق چنان
کار تنک است که از هستی خود بیخبرند

رسته گرد لب شیرین تو خط مشگین
یا که موران سیه جمع بدور شکرند

رنج خود کم کن و عشاقت از این بیش مکش
زانکه این طایفه را هر چه کشی بیشترند

وادی عشق تو را بی سر و پا باید رفت
زین سبب جملهٔ عشاق تو بی پا و سرند

چون بخوبان نشوم رام که از گندم خال
این بهشتی پسران راه زنان پدرند

همه چشمی نبود در خور آنروی صغیر
قابل دیدن رخسار وی اهل نظرند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.