هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از حافظ، بیانگر درد و رنج عشق و تأثیر عمیق آن بر دل و جان شاعر است. او از زیبایی معشوق، حیرانی و سرگشتگی خود در عشق، و ضعف و لاغری ناشی از غم عشق سخن میگوید. همچنین، شاعر به قدرت عشق در دگرگونیهای روحی و معنوی اشاره میکند و در نهایت، از فیض و لطف الهی و ارتباطش با عشق سخن میراند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم عمیق و استعاری ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۲۴۷
غم عشقت نه همین قصد دل و جانم کرد
که ره عقل زد و رخنه به ایمانم کرد
مات خود ساخت مرا چون که بمعنی نگرم
آنکه در صورت زیبای تو حیرانم کرد
همچو پرگار که در دایره سرگردانست
نقطهٔ خال تو سرگشته دورانم کرد
با چه تشبیه کنم لاغری خود که غمت
آن چه از ضعف نیاید بنظر آنم کرد
خاتم لعل تو در دست خیالم چو فتاد
مور بودم به ضعیفی و سلیمانم کرد
دوش در مجمع عشاق به من باد صبا
بوئی از زلف تو آورد و پریشانم کرد
بهر من صافی و روشن دلی و پاکی بس
چه غم ار عشق تو چون آینه عریانم کرد
میزبان ازل الحق به من اکرام نمود
که سر خوان غم عشق تو مهمانم کرد
مگرت راه بدریا بود ای چشمهٔ چشم
که بیک چشم زدن سیل تو ویرانم کرد
پیش از این بود مرا قفل خموشی بدهان
آن غزال حرم حسن غزلخوانم کرد
ز چه رو رایت رفعت به خور آسان نزنم
که خدا خاک در شاه خراسانم کرد
تا ابد دست من و دامن آن شاه صغیر
کز ازل او گهر فیض بدامانم کرد
که ره عقل زد و رخنه به ایمانم کرد
مات خود ساخت مرا چون که بمعنی نگرم
آنکه در صورت زیبای تو حیرانم کرد
همچو پرگار که در دایره سرگردانست
نقطهٔ خال تو سرگشته دورانم کرد
با چه تشبیه کنم لاغری خود که غمت
آن چه از ضعف نیاید بنظر آنم کرد
خاتم لعل تو در دست خیالم چو فتاد
مور بودم به ضعیفی و سلیمانم کرد
دوش در مجمع عشاق به من باد صبا
بوئی از زلف تو آورد و پریشانم کرد
بهر من صافی و روشن دلی و پاکی بس
چه غم ار عشق تو چون آینه عریانم کرد
میزبان ازل الحق به من اکرام نمود
که سر خوان غم عشق تو مهمانم کرد
مگرت راه بدریا بود ای چشمهٔ چشم
که بیک چشم زدن سیل تو ویرانم کرد
پیش از این بود مرا قفل خموشی بدهان
آن غزال حرم حسن غزلخوانم کرد
ز چه رو رایت رفعت به خور آسان نزنم
که خدا خاک در شاه خراسانم کرد
تا ابد دست من و دامن آن شاه صغیر
کز ازل او گهر فیض بدامانم کرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.