هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که به موضوعاتی مانند عشق، دوری، صبر، و رازداری می‌پردازد. شاعر از دوری معشوق و تشنگی روحی خود سخن می‌گوید، اما در عین حال اشاره می‌کند که معشوق همواره با او بوده است. همچنین، تمثیل‌هایی از طبیعت و مفاهیم عرفانی مانند نور و سینا به کار رفته است. در پایان، شاعر به مفاهیمی مانند غرور دنیوی و گذرا بودن قدرت اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و تمثیل‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۴۶

آنکه از دوری او دیدهٔ ما دریا بود
دور بودیم از او ما و خود او باما بود

سالها تشنه بماندیم و در این بود عجب
که ز ما یکدو قدم تا بلب دریا بود

پیش از آن کز حرم و دیر گذارند بنا
دل من در خم زلف صنمی ترسا بود

دوش در خواب بدیدم که برآمد خورشید
اثرش دیدن رخسار تو مه سیما بود

فاش شد عشق نهانم همه جا در بر خلق
چکنم حال دل از رنگ رخم پیدا بود

لذت عمر کسی برد که همچون لاله
بچمن در همهٔ عمر قدح پیما بود

عزلت آن داشت که در دار جهان با تنها
تن او داشت همی انس و دلش تنها بود

سخن زاهد اگر در دل ما جا نگرفت
جای دارد که همه بیهده و بیجا بود

پیر میخانه بنازم که گدای در او
سینه اش مطلع نوریست که در سینا بود

سر من خاک ره آن که به سر دل من
پیشتر زانکه بگویم سخنی دانا بود

ملکا غره مشو مالک ملکی که تراست
گه فریدون و گه اسکندر و گه دارا بود

جام بگرفتی و دادی بعوض جامه صغیر
شادمان باش که سود تو در این سودا بود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.