هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد فراق و عشق به معشوق است. شاعر از جدایی و خرابی دلش می‌گوید و به زیبایی‌های معشوق و تأثیرات آن بر روح و روان خود اشاره می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند عرفان، تسلیم در برابر عشق، و بی‌اعتنایی به دنیا در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و احساسی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۷۵

من و ترا بسخن کرده او بهانهٔ خویش
که خوبگوید و خود بشنود فسانهٔ خویش

ببین ببزم که نائی چگونه از لب خود
دمد به نای و دهد گوش بر ترانهٔ خویش

من و خرابی دل بعد ازین که آن دلبر
خراب کرد دلم را و ساخت خانهٔ خویش

بدامن ار فکنم طفل اشگ این نه عجب
دهم بدامن خود جای نازدانهٔ خویش

گرفته مرغ دلم خو چنان بدان خم زلف
که یاد می‌نکند هیچ ز آشیانهٔ خویش

بهشت آن تو زاهد همین بس است مرا
که خواند پیر مغانم بر آستانهٔ خویش

بیاب از دل درویش گوهر مقصود
که ساخته است حق این گنج را خزانهٔ خویش

روا بود که دهد هر دو کون را از کف
صغیر در طلب دلبر یگانهٔ خویش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.