هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و غنایی، با زبانی زیبا و تصاویر شاعرانه، به ستایش معشوق الهی و جمال او می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند خورشید، ماه و نور، به توصیف رخسار معشوق پرداخته و او را پناهگاه عالمیان می‌داند. در ادامه، با اشاره به پیامبران و اولیای الهی، از جام عشق سخن می‌گوید و در پایان، با یادآوری مرگ و بی‌تفاوتی آن به جایگاه دنیوی انسان، بر بی‌اعتباری دنیا تأکید می‌کند.
رده سنی: 12+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و مذهبی است که ممکن است برای کودکان زیر 12 سال پیچیده باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تصاویر شاعرانه نیاز به درک و تجربه بیشتری دارند.

شمارهٔ ۲۸۹

ای بندهٔ رخسار تو خورشید مشعشع
وی لمعهٔی از نور رخت ماه ملمع

دیدار تو بر دل در رحمت بگشاید
ای نور خدا را رخ زیبای تو مطلع

برقع برخ افکندی وزآن روی چو آتش
در حیرتم از اینکه نسوزد ز چه برقع

هر کس بمقامی است پناهنده و ما را
درگاه تو باشد بجهان ملجأ و مرجع

آن جام بنازم که از آن باده کشانند
داود و خلیل و خضر و موسی و یوشع

آندم که درآید اجل از در چه تفاوت
در گوشه ویران بود و تخت مرصع

چون با کفن افتد همه را کار صغیرا
چه جامه شاهانه و چه دلق مرقع
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.