هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد عشق و اشتیاق به وصال معشوق است. شاعر از غمهای عشق، زیبایی معشوق، و فداکاری در راه او سخن میگوید. همچنین، اشارهای به ناامیدی از مردم زمانه و پناه بردن به شاهنشاه نجف (امام علی) دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۲۹۱
عمریست تا به تیر غمت گشتهام هدف
شاید زمام وصل تو را آورم بکف
نازم بگیسوی تو که در آرزوی آن
بس روزها سیه شد و بس عمرها تلف
یکباره گر نقاب بگیری ز روی خود
مه یکطرف برآید و خورشید یکطرف
مژگان و چشم مست تو را هر که دید گفت
لشگر برابر شه ترکان کشیده صف
سر مینهم بپای تو با عجز و با نیاز
جان میدهم براه تو با شوق و با شعف
بادا همیشه غرقهٔ دریای ابتلا
آندل که نیست گوهر عشق تو را صدف
ای دل در آز پرده که راز تو گفته شد
با صورت تار و نغمهٔ مزمار و بانگ دف
پیر مغان گرم بغلامی کند قبول
در روزگار هست مرا بس همین شرف
از خلق این زمانه نشد حل مشگلی
دست صغیر و دامن شاهنشه نجف
شاید زمام وصل تو را آورم بکف
نازم بگیسوی تو که در آرزوی آن
بس روزها سیه شد و بس عمرها تلف
یکباره گر نقاب بگیری ز روی خود
مه یکطرف برآید و خورشید یکطرف
مژگان و چشم مست تو را هر که دید گفت
لشگر برابر شه ترکان کشیده صف
سر مینهم بپای تو با عجز و با نیاز
جان میدهم براه تو با شوق و با شعف
بادا همیشه غرقهٔ دریای ابتلا
آندل که نیست گوهر عشق تو را صدف
ای دل در آز پرده که راز تو گفته شد
با صورت تار و نغمهٔ مزمار و بانگ دف
پیر مغان گرم بغلامی کند قبول
در روزگار هست مرا بس همین شرف
از خلق این زمانه نشد حل مشگلی
دست صغیر و دامن شاهنشه نجف
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.