هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او از بندهای زندگی شکایت دارد اما حاضر است برای معشوق هر رنجی را تحمل کند. شاعر از جدایی و دوری مینالد اما عشقش چنان است که حتی با غم معشوق خرسند است. او خود را اسیر عشق میداند و از تأثیرات این عشق شدید بر زندگی خود سخن میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر برای درک و فهم نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین برخی از اشارات فلسفی و وجودی ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۳۲۴
اگر جدا کنی از تیغ بند از بندم
به تیغ دیگرت ای دوست آرزومندم
غم ترا فلک آزار من گمان دارد
ولی بجان تو من با غم تو خرسندم
سزد فزون شود از غیر من بمن جورت
سزای اینکه ز غیر تو مهر بر کندم
مرا ز خاک پس از مرگ نی شکر روید
اگر تو کام دهی زان لب شکر خندم
سمند خویش پی صید من چه میتازی
که من بدام تو خود صید بسته دربندم
دلم کند ز جنون منع عاقلان در من
چه حالتست که دیوانه میدهد پندم
صغیر بندهٔ عشقم بسخت پیوندی
که سست کرد ز خلق زمانه پیوندم
به تیغ دیگرت ای دوست آرزومندم
غم ترا فلک آزار من گمان دارد
ولی بجان تو من با غم تو خرسندم
سزد فزون شود از غیر من بمن جورت
سزای اینکه ز غیر تو مهر بر کندم
مرا ز خاک پس از مرگ نی شکر روید
اگر تو کام دهی زان لب شکر خندم
سمند خویش پی صید من چه میتازی
که من بدام تو خود صید بسته دربندم
دلم کند ز جنون منع عاقلان در من
چه حالتست که دیوانه میدهد پندم
صغیر بندهٔ عشقم بسخت پیوندی
که سست کرد ز خلق زمانه پیوندم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.