هوش مصنوعی:
شاعر در این اشعار به بیان عشق و دلدادگی بیحد خود به معشوق میپردازد. او خود را کاملاً غرق در عشق معشوق توصیف میکند، به گونهای که هیچ چیز دیگری را نمیاندیشد. شاعر از ناز و نوازش معشوق لذت میبرد و حتی از رنجش نیز استقبال میکند. او خود را درویشی در برابر شاه زیبایی میداند و مذهب عشق را میستاید که او را از هر آیین و روشی رها کرده است. شاعر همچنین به جنون عاشقانه خود اشاره میکند و معتقد است در این راه از دیگران پیشی گرفته است. در نهایت، او از لب شیرین و شوخ معشوق یاد میکند که همچون نمک بر زخم دلش میپاشد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک کامل آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای شعری ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۳۴۲
کرده عشق تو چنان بیخبر و بی خویشم
که به غیر از تو دگر هیچ نمیاندیشم
گرم از نوش نوازی ورم از نیش زنی
هم بنوش تو ز جان مایل و هم بر نیشم
گر منامید عنایت ز تو دارم شاید
تو شه مملکت حسنی و من درویشم
مذهب عشق بنازم که به یکباره نمود
فارغ از هر روش و بی خبر از هر کیشم
کرد فارغ طلب وصل تو از هر کارم
ساخت بیگانه غم عشق تو از هر خویشم
در جنون من و مجنون بود ار فرق اینست
که در این راه دو صد مرحله از وی پیشم
لب آن شوخ شکرخند نباتی است صغیر
که نمک ریخته داغش بدرون ریشم
که به غیر از تو دگر هیچ نمیاندیشم
گرم از نوش نوازی ورم از نیش زنی
هم بنوش تو ز جان مایل و هم بر نیشم
گر منامید عنایت ز تو دارم شاید
تو شه مملکت حسنی و من درویشم
مذهب عشق بنازم که به یکباره نمود
فارغ از هر روش و بی خبر از هر کیشم
کرد فارغ طلب وصل تو از هر کارم
ساخت بیگانه غم عشق تو از هر خویشم
در جنون من و مجنون بود ار فرق اینست
که در این راه دو صد مرحله از وی پیشم
لب آن شوخ شکرخند نباتی است صغیر
که نمک ریخته داغش بدرون ریشم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.