۱۵۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷۱

زان سفله وجودی که شریر است عدم به
دستی که به آزار علم گشت قلم به

آندل که باندوه کسان خرم و شاد است
پیوسته گرفتار به اندوه و علم به

آنکو قلمش گرم سیه کاری و فتنه است
با تیغ جدا بند ز بندش چو قلم به

ایثار مکن در حق نااهل که صد ره
امساک در این باب ز ایثار و کرم به

قول بشر و فعل بشر راست به آری
آن ابروی جانانه و تیغ است که خم به

لامذهبی اسباب خرابی جهانست
با ترک صمد باز پرستش ز صنم به

از دیر و حرم روی بدل کن که بتحقیق
این خانه یار است و ز دیر و حرم به

گم گوی صغیر و مفزا رنج و ملالت
صحبت بد و نیک آنچه گه باشد همه گم به
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.