هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلدادگی به یار یگانه‌اش می‌گوید و از غم و اندوه بی‌کران او سخن می‌راند. او در فکر دهان یار است و از بیداد زمانه و طعن دشمنان شکایت می‌کند. شاعر به دنبال وصال یار است و از موانع میان خود و معشوق گلایه دارد. او از پریشانی خاطر و اسارت دل در دام عشق می‌نالد و در نهایت، از معشوق می‌خواهد که اگر قصد قتل او را دارد، بدون بهانه این کار را انجام دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی از ابیات حاوی مضامین غم‌انگیز و شکایت از روزگار هستند که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن مناسب نباشد.

شمارهٔ ۳۷۳

ای در گرانمایه وای یار یگانه
دریای غمت را نبود هیچ کرانه

در فکر دهانت شده‌ام هیچ بدانسان
کز من نبود غیر سخن هیچ نشانه

تو روی متاب از من دلخسته که سهل است
بیداد فلک طعن عدو جور زمانه

گر نیست سر زلف تو مقصود چه حاصل
از سبحه صد دانه و از ورد شبانه

زان پس که جهان گشتم و از پای فتادم
دیدم که توام بوده‌ای ایدوست بخانه

بر تن بدرم جامه شب وصل که ما را
حایل نشود پیرهنی هم به میانه

هر لحظه پریشان شودم خاطر مجموع
زلف تو چو درست صبا بینم و شانه

کی مرغ دل از دام تو آرد بچمن روی
با اینکه در این دام نه آبست و نه دانه

گر قتل صغیر است تو را در نظر ای ترک
مقصد بعمل آر چه حاجت ببهانه
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.