هوش مصنوعی: این شعر به انتقاد از ستمگران و رفتارهای ناعادلانه آنها می‌پردازد. شاعر با اشاره به عواقب ظلم و ستم، هشدار می‌دهد که اعمال انسان به خودش بازمی‌گردد. همچنین، از تکبر و غرور بی‌جا انتقاد کرده و بر اهمیت توجه به عاقبت‌اندیشی و دوری از صفات حیوانی تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم انتقادی و اخلاقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۸۰

ستم ار بناتوانان ز ستمگری رسانی
بستم دچار گردی تو بوقت ناتوانی

عجب است اگر ز چشمت نفشاند آسمان خون
چو تو اشک چشم مظلوم بخاک ره فشانی

عجب است اگر نخیزند بکینت اهل عالم
که تو شادمان نشینی دگری بغم نشانی

عمل تو همچو فرزند بدامن تو پیچد
اگرش ز پیش رانی وگرش بخویش خوانی

بنهادت این چه خصمی است که با دل خلایق
نگهت کند خدنگی سخنت کند سنانی

بدلی که از تو لرزد بخدا که می‌نیرزد
همه عمر اگر نشینی بسریر کامرانی

ز چه غره ای ببازو که ز صاحبان نیرو
بشکست پنجه‌ام د چوقضای آسمانی

تو پلنگ خو چه لافی ز مقام آدمیت
که بجز ز نقش و ترکیب بآدمی نمانی

ز معاد برحذر شو صفت سبع رها کن
که بهر صفت فزونی تو بصورت همانی

ز جهان صغیر بگذر غم عاقبت همی خور
که بهر طریق باشد گذرد جهان فانی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.