هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از دیوانگی به عنوان راهی برای رسیدن به فرزانگی و عشق یار سخن میگوید. او از رنجهای عشق، بیتوجهی معشوق و اسارت در دام تعلق مینالد، اما در نهایت مردانگی و عشق را برمیگزیند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعارههای پیچیده و نیاز به درک ادبیات کلاسیک فارسی، این متن را برای مخاطبان با سنین پایینتر دشوار میسازد.
شمارهٔ ۴۰۷
تا زدهام خویش به دیوانگی
یافتهام راه به فرزانگی
کی رسدم سلسله از زلف یار
گر نزنم خویش به دیوانگی
ریزد اگر خون من آن آشنا
به که دهد نسبت بیگانگی
آه که صیاد مرا در قفس
کشت ز بی آبی و بی دانگی
دام تعلق گسل و چون صبا
ساز جهان خانه به بیخانگی
کام بری گر بگذاری صغیر
کام به عشق از سر مردانگی
یافتهام راه به فرزانگی
کی رسدم سلسله از زلف یار
گر نزنم خویش به دیوانگی
ریزد اگر خون من آن آشنا
به که دهد نسبت بیگانگی
آه که صیاد مرا در قفس
کشت ز بی آبی و بی دانگی
دام تعلق گسل و چون صبا
ساز جهان خانه به بیخانگی
کام بری گر بگذاری صغیر
کام به عشق از سر مردانگی
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.