هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از رنج‌های عاشقانه و دردهای دل خود می‌گوید. او از معشوق می‌خواهد که با وجود رفتارهای تلخ و سخت، لبخند بزند و کینه‌توزی نکند. شاعر حتی حاضر است به خاطر معشوق کشته شود، فقط تا دل پرکینه‌اش آرام گیرد. او از فراق و بی‌وفایی معشوق شکایت دارد و در نهایت امیدوار است که این غزل بتواند توجه شاه جمال‌الدین را جلب کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و گاه دردناک است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند کینه‌توزی و فداکاری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۷

به غضب تلخ مکن عیش من مسکین را
سخن تلخ میاموز، لب شیرین را

بر زبان آر گناهی که نداریم و به ما
کینه اندوز مکن خاطر مهر آیین را

خون ما بر تو حلال است، بکش تیغ و بریز
باری از کینه تهی ساز دل پرکین را

دل ز دستم صنمی برد و چنین در پی او
که منم، بر سر دل می نهم آخر دین را

هیچ از خانه دل می ننهد پای برون
طفل شوخی ز که آموخته این تمکین را؟

خشم و بیداد ترا لطف نهان نام کنم
به فریب از تو کنم شاد، دل غمگین را

شاید این طرفه غزل واسطه گردد میلی
که به خاطر گذری شاه جمال الدین را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.