هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و حسرت محفل از دست رفته می‌نالد. او از تنهایی و بی‌کسی می‌گوید و آرزو می‌کند که کسی جز سگ معشوق، درد دلش را نشنود. شاعر از تاریکی و محنت زندگی خود سخن می‌گوید و از مرگ به عنوان راه رهایی استقبال می‌کند. همچنین، او نگران است که مردم به اشتباه او را قاتل معشوق بدانند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی مانند عشق ناکام، حسرت، تمایل به مرگ و تنهایی است که درک آن‌ها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند مرگ و قتل نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۴

خوشم کآتش زد امشب آه حسرت محفل ما را
اجل شاید به این تقریب یابد منزل ما را

حدیث عشق ما را ناکسی تا نشنود، خواهم
کسی غیر از سگ او نشنود درد دل ما را

تامل چیست، برکش تیغ و قتل ما غریبان کن
که چندین آخراندیشی نباید بسمل ما را

چنان شد تیره، محنت خانه ام از دود آه امشب
که کرد از چشم تر پنهان، چراغ محفل ما را

نخواهم هیچ کس داند که ناحق کشت میلی را
که ترسم بی وفا گویند ترک قاتل ما را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.