هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و ناتوانی در تحمل جدایی می‌گوید. او از وعده‌های بی‌وفای معشوق شکایت دارد و اشاره می‌کند که رفتارهای معشوق تنها برای خودنمایی است. شاعر احساس بیگانگی می‌کند و از این که همچنان در دام عشق گرفتار است، گلایه دارد. در پایان نیز به ناتوانی در ترک می‌نوشی اشاره می‌کند، هرچند به ظاهر توبه کرده است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب (نمادین یا واقعی) ممکن است نیاز به توضیح برای گروه‌های سنی پایین‌تر داشته باشد.

شمارهٔ ۳۹

چنین که با تو مرا تاب آشنایی نیست
به حیرتم که چرا طاقت جدایی نیست

خوشم به وعده او، با وجود آنکه به من
وفای وعده او غیر بی‌وفایی نیست

به غیر بس که درآمیختی،‌ به خلق ترا
نماید و غرضش غیر خودنمایی نیست

ز خویش ساخت مرا زلف یار، بیگانه
هنوز سلسله جنبان آشنایی نیست

چو مرغ بسملم از خویش دور اندازی
کنون رها کنی‌ام کز تو‌ام رهایی نیست

ز می به مصلحتی دست شسته‌ام دو سه روز
وگرنه توبه میلی ز پارسایی نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.