هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و اندوه شاعر در مورد از دست دادن معشوق یا رقیبی در عشق سخن می‌گوید. شاعر از رفتارهای غیرمنتظره و گذرای معشوق، اضطراب و بی‌تابی خود، و احساس ناامیدی در راه رسیدن به آرزوهایش می‌نویسد. او از رقیبی که باعث دوری معشوق شده و از پریشانی و بی‌قراری خود در این رابطه عاشقانه یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه پیچیده، احساسات عمیق و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۱

از منع غیر، دوش که خندان گذشت و رفت
امروز با تبسّم پنهان گذشت و رفت

زود آشنای من به که شد گرم اختلاط
کز پیش من رقیب پریشان گذشت و رفت

بی تابی‌اش ز وعده فراموشی که بود؟
کز اضطراب، بر زده دامان گذشت و رفت

بود از پی رقیب و نهان آشنای من
چون پیش من رسید هراسان گذشت و رفت

در راه آرزو، اثر نامیدی‌ام
گوید که آن پری ز تو پنهان گذشت و رفت

میلی چو بود رشته جان پای بند او
بیمار آرزو ز سر جان گذشت و رفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.