هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام و جفای معشوق سخن میگوید. شاعر از بیوفایی و بهانهجوییهای معشوق شکایت دارد و بیان میکند که معشوق به جای وفاداری، بهانههایی مانند حیا، ترس از روز جزا، و حتی دادن جا را پیش میکشد تا از او دوری کند. همچنین، شاعر اشاره میکند که معشوق میل به مهربانی با دیگران دارد اما در برابر او نامهربان است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسات پیچیدهای مانند جفا و نامهربانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم عمیق ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۵۱
غافل به من رسید و وفا را بهانه ساخت
افکند سر به پیش و حیا را بهانه ساخت
تا از جفای او نرهم، خون من نریخت
بیرحم، ترس روز جزا را بهانه ساخت
از بزم تا ز آمدن من برون رود
برخاست گرم و دادن جا را بهانه ساخت
میخواست عمرها که شود مهربان غیر
نامهربان، ستیزه ما را بهانه ساخت
میلی، ترا ز ننگ نیاورد در کمند
کوتاهی کمند بلا را بهانه ساخت
افکند سر به پیش و حیا را بهانه ساخت
تا از جفای او نرهم، خون من نریخت
بیرحم، ترس روز جزا را بهانه ساخت
از بزم تا ز آمدن من برون رود
برخاست گرم و دادن جا را بهانه ساخت
میخواست عمرها که شود مهربان غیر
نامهربان، ستیزه ما را بهانه ساخت
میلی، ترا ز ننگ نیاورد در کمند
کوتاهی کمند بلا را بهانه ساخت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.