هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق نافرجام و درد دوری از معشوق می‌گوید. او احساس می‌کند که معشوق به او بی‌اعتنایی می‌کند و این بی‌اعتنایی از صدها نگاه حسرت‌بار هم دردناک‌تر است. با وجود این، شاعر جرئت شکایت از معشوق را ندارد و در عین حال، از او می‌خواهد که در لحظات سخت کنارش بماند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن‌ها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند بی‌وفایی و حسرت نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۵۲

میا به پرستش من، جون امید صحت نیست
به حال مرگ مرا دیدن از محبت نیست

به غایتی هوس گفت‌وگوست با تو مرا
که تاب خامُشی‌ام با وجود حیرت نیست

کنون که جان به لب آمد مرا، دمی بنشین
مرو، که وقت چنین رفتن از مروّت نیست

خطت نقاب حیا برفکنده و ز حجاب
هنوز با تو مرا آرزوی صحبت نیست

ز بی وفایی خود، گرچه شرمسار منی
هنوز پیش توام جرئت شکایت نیست

تو با رقیبی و میلی تغافلی دارد
تغافلی که کم از صد نگاه حسرت نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.