هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و اندوه عاشقانه، بی‌عدالتی و رنج‌های عشق نافرجام سخن می‌گوید. شاعر از بوی گلبرگ در کفن، غمزه بی‌باک معشوق، آتش تفرقه و دردهای ناشی از عشق شکایت دارد. در پایان، با وجود همه رنج‌ها، اشاره‌ای به امید و مژده‌ای مبهم دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و اندوه‌بار این شعر برای درک و ارتباط نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، برخی از تصاویر مانند «خنجر بیداد» و «آتش تفرقه» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۶۲

چون صبا راه به خاک من غمناک انداخت
بوی گلبرگ کسی در کفن چاک انداخت

سر خون ریختن بیگنهی داشت مگر؟
که مرا کار به آن غمزه بی‌باک انداخت

هر گه آن شمع بتان، خنجر بیداد کشید
آتش تفرقه در جمع هوسناک انداخت

مژده باد ای دل آزرده که صیّادوشی
آمد و در سرم اندیشه فتراک انداخت

آه میلی سبب گرمی بی‌دردان شد
آتشی باز به مشت خس و خاشاک انداخت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.