هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از زبان عاشقی بیان می‌شود که از دل‌بستگی و اسارت در دام معشوق سخن می‌گوید. شاعر از زلف کمندگون معشوق، غمزه‌های کشنده و دل‌سخت او شکایت دارد، اما در عین حال، از عشق و دلبستگی خود نیز می‌گوید. همچنین، نصیحت‌های بینتیجه و جنون عشق را نیز بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده، احساسات شدید و اصطلاحات شاعرانه است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند اسارت در عشق و جنون ناشی از آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۶۱

ای مرغ دلم فاخته سرو بلندت
زلف تو کمند و دل من صید کمندت

بر من که تو را صید زبونم نکشی تیغ
آزرده دلم از دل دشوار پسندت

تا چشم بد غیر، گزندت نرساند
خال رخ خوبان دگر باد سپندت

بر جان و دلم غمزه و زلف تو گواهند
کاین کشته تیغت شد و آن بسته بندت

زنهار دلا دامن خوبان مده از دست
هرچند که این طایفه از پای فکندت

ناصح ز فسون تو جنونم شده افزون
صد شکر که بی‌سود نبود این همه پندت

میلی تو به صد بند به اصلاح نیایی
رفت آنکه دگر پند بود فایده‌مندت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.