هوش مصنوعی:
شاعر در این غزل از عشق و دلباختگی سخن میگوید و با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند زلف کمندگون، آهوی نیمکشته و سرو بلند، به توصیف معشوق و تأثیر نگاه و رفتار او بر دل عاشق میپردازد. همچنین، هشدارهایی درباره غفلت از خود و عواقب آن دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات مانند 'خون گرفتهای' و 'زهرخند' ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۸۲
بگشا کمند زلف که دل دردمند توست
آهوی نیم کشته ما در کمند توست
یک جا چو سرو با همه شوخی ستادهای
دستی مگر به دامن سرو بلند توست؟
هر خون گرفتهای که شود کشته بیگناه
چون بنگری، گناه نگاه کشند توست
از منت شکفتگی خود مرا مکش
کان زهر چشم بهتر ازین زهرخند توست
غافل مشو ز خویش که میلیّ تیرهروز
در خاک و خون فتاده به راه سمند توست
آهوی نیم کشته ما در کمند توست
یک جا چو سرو با همه شوخی ستادهای
دستی مگر به دامن سرو بلند توست؟
هر خون گرفتهای که شود کشته بیگناه
چون بنگری، گناه نگاه کشند توست
از منت شکفتگی خود مرا مکش
کان زهر چشم بهتر ازین زهرخند توست
غافل مشو ز خویش که میلیّ تیرهروز
در خاک و خون فتاده به راه سمند توست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.