هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از حال و هوای یک شب می‌نالد که در بزمی بوده و معشوقه‌اش لب‌هایی شراب‌آلوده داشته. او از بدگویانی می‌گوید که طعنه‌ها و عتاب‌هایشان را به او نسبت داده‌اند. همچنین، از مستی و بی‌حجابی معشوقه در چمن یاد می‌کند و از اضطراب و تردید خود در مورد حرف‌های او سخن می‌گوید. در پایان، از تیغ گلگون معشوقه پرسش می‌کند که آیا این رنگ از انعکاس لباس اوست یا از خون.
رده سنی: 16+ محتوا شامل موضوعاتی مانند شراب، مستی، و عشق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد. همچنین، برخی از مفاهیم و احساسات بیان‌شده نیاز به درک عمیق‌تری از زندگی و روابط انسانی دارند.

شمارهٔ ۹۱

دوش در بزم که لبهایت شراب‌آلوده بود؟
کز خمارش صبحدم چشم تو خواب‌آلوده بود

باز بدگویان چه گفتند از من بی‌‌کس، که دوش
هرچه گفتی طعنه‌آمیز و عتاب‌‌آلوده بود

می‌زدی در باغ بر گل طعنهٔ تردامنی
با وجود آنکه لبهایت شراب‌آلوده بود

با حریفان در چمن می‌گشت مست و بی‌حجاب
آنکه عمری همچو شاخ گل حجاب‌‌آلوده بود

حرف او می‌گفت چون همدم پی تسکین من
بدگمان گشتم که حرفش اضطراب‌آلوده بود

بود گلگون تیغش از عکس قبای آل او؟
یا ز خون میلی مست خراب، آلوده بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.