هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از رنج‌های عاطفی و ناامیدی‌های خود سخن می‌گوید. او از بی‌وفایی و فریب دیگران شکایت دارد و آرزو می‌کند کسی بر سر راهش ننشیند تا درد و حسرت بیشتری نکشد. همچنین، از فراموش شدن و ناکامی در عشق می‌نالد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی مانند ناامیدی، حسرت و دل‌شکستگی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. درک کامل این اشعار نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۱۸

بس که خواهد به من آن عربده‌گر ننشیند
خیزدم از پی تعظیم و دگر ننشیند

گر نشیند بر من، سوزدم از دلگیری
گه فزاید به دلم حسرت، اگر ننشیند

بس که هر دم به فریب از رده دیگر گذری
هیچ کس بر سر راه تو دگر ننشیند

قاصد از ناکسی‌ام کرد فراموش مرا
دل همان به که به امّید خبر ننشیند

تا کسی پی نبرد کو نگذشته‌ست هنوز
کاش میلی به سر راهگذر ننشیند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.