هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از رنجها و دشواریهای عشق نافرجام میگوید. او احساس میکند که معشوقش او را پنهانی ترک کرده و این موضوع باعث آزارش شده است. شاعر از شوق دیدار معشوق و اندیشههایش مینالد و بیان میکند که عشق عام است، اما همین عشق او را از دیگران دور کرده است. در نهایت، اگر معشوق بیسبب آزرده شده، مهم نیست، زیرا او خود را از اغیار پنهان کرده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۳۲
بیرحم من از من سفر خویش نهان کرد
تا خاطر ازو خوش بود، اما نتوان کرد
از شوق عنانگیری او جان به لب آمد
هرگاه دلم اندیشه آن دست و عنان کرد
فریاد که در عشق تو خود را و مرا غیر
از طعنه بیفایده رسوای جهان کرد
عام است چنان گرمی عشق تو، که ما را
افسرده ز همصحبتی همنفسان کرد
گر بیسبب آزرده شد آن شوخ ز میلی
غم نیست، همین بس که ز اغیار نهان کرد
تا خاطر ازو خوش بود، اما نتوان کرد
از شوق عنانگیری او جان به لب آمد
هرگاه دلم اندیشه آن دست و عنان کرد
فریاد که در عشق تو خود را و مرا غیر
از طعنه بیفایده رسوای جهان کرد
عام است چنان گرمی عشق تو، که ما را
افسرده ز همصحبتی همنفسان کرد
گر بیسبب آزرده شد آن شوخ ز میلی
غم نیست، همین بس که ز اغیار نهان کرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.