هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناامیدی و یأس خود سخن می‌گوید. او از امیدهای بربادرفته، عهدشکنی دیگران، ترس از بلا و عدم اجابت دعاها می‌نالد. همچنین از بی‌تأثیری اشک و آه و نبود رحمت در رفتار دیگران شکایت دارد. در نهایت، او از درد هجران و درمان‌ناپذیری آن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و ناامیدی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها سنگین باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و درمان‌ناپذیری نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۴۳

از نخل او امید نوا داشتم، نشد
بر عهد او گمان وفا داشتم، نشد

بیم عقوبتی ز بلا داشتم، رسید
چشم اجابتی ز دعا داشتم، نشد

ای اشک بی‌سرایت و ای آه بی‌‌اثر
امیدواریی به شما داشتم، نشد

آن دم که چشمش از مژه خنجر کشیده بود
چشم رعایتی ز حیا داشتم، نشد

گفتم اجل ز هجر خلاصم کند،‌ نکرد
این درد را امید دوا داشتم، نشد

میلی چو مرغ دام، امید فراغ بال
در قید آن دو زلف دوتا داشتم، نشد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.