۱۳۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۲

ندانم پیش قاصد، حرف خودکامم چه خواهد بود
جواب اضطراب‌افزای پیغامم چه خواهد بود

در آغاز محبت، نیم کشت ناز او گشتم
ازین آغاز دانستم که انجامم چه خواهد بود

به سوی غیر بیند وقت می خوردن،‌ درین حالت
قیاسی می‌توان کردن که در جامم چه خواهد بود

چو مرغ نیم‌بسمل در میان خاک و خون غلتم
توان از اضطرابم یافت کآرامم چه خواهد بود

ز من ایام برگردیده چو میلی، نمی‌دانم
که تدبیر دل برگشته ایامم چه خواهد بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.