هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و متناقض شاعر است که میان شوق دیدار و رنج عشق در نوسان است. او از درد فراق و زخم‌های عشق می‌نالد، اما در عین حال، شیفته و مجذوب معشوق است. هر دیدار با رنجی تازه همراه است، اما شوق دیدار آنقدر قوی است که او را به سوی معشوق می‌کشاند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'زخم' و 'قتل' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۴۵

او درین نظاره کز تن جان محزون می‌رود
من به این خوشدل که جان دشوار بیرون می‌رود

هر که می‌آید پی نظاره جان کندنم
می‌کند نفرت که با حال دگرگون می‌رود

آن شکار تیر کاری خورده‌ام کز قتل من
عمرها رفت و هنوز از زخمها خون می‌رود

با کدام امیدواری،‌ حیرتی دارم که دل
بر سر راهش درین ایام، افزون می‌رود

با چنین جذبی که بیرون می‌کشم از خانه‌اش
گر نگردم بی‌خبر، از پیش من چون می‌رود؟

از کششهای کمند شوق بیرون ماندگان
هر زمان از بزم، بی‌تابانه بیرون می‌رود

وه چه شوق است این، که میلی می‌کشد زان تندخو
بهر یک دیدار صد آزار و ممنون می‌رود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.