هوش مصنوعی: این شعر بیانگر غم و حسرت شاعر از جدایی یا از دست دادن کسی است. او از درد دل، نومیدی و احساس بی‌عدالتی می‌گوید و با تصاویری مانند آتش نفس، داغ گمان و قفس رنگین، عمق رنج خود را نشان می‌دهد. همچنین، اشاره‌ای به ناله‌های دل و بی‌پاسخی اطرافیان دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی مانند نومیدی، حسرت و غم در این شعر وجود دارد که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. درک این مضامین نیاز به بلوغ عاطفی و تجربهٔ زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۶۲

بیمار غم از مردن، اندیشه بسی دارد
گویا نظر حسرت، بر راه کسی دارد

آمیزش او با من، بی‌مصلحتی نبود
ای وای ازان گرمی،‌ کآتش نفسی دارد

چون دادکنان بینم، آزرده بیدادی
آهی کشم از حسرت، کاین دادرسی دارد

تا مایه نومیدی،‌ دل را نشود افزون
دیگر نکند ظاهر، گر ملتمسی دارد

تا بزم‌نشینان را، ازداغ گمان سوزد
هر چشم زدن رمزی با بوالهوسی دارد

کی در شکن زلفت، از ناله دلم خون شد
مرغی ز خوش‌آهنگی، رنگین قفسی دارد

صد مرحله را میلی، از ناله زدی بر هم
کم قافله‌ای چون تو نالان جرسی دارد
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.