هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و ناتوانی در بیان احساسات عمیق و عشق سخن می‌گوید. شاعر از ناتوانی خود در توصیف معشوق و ارتباط با او شکایت دارد و با استفاده از استعاره‌هایی مانند یوسف و پیراهن، خار و خس، و کفن، عمق احساسات خود را نشان می‌دهد. در نهایت، شاعر به این نتیجه می‌رسد که حتی خودگویی نیز بی‌فایده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ و زندگی ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۷۱

با او سخنی ز من که گوید؟
از همچو منی سخن که گوید؟

با الفت و کلفت تو با دل
ز آمیزش جان و تن که گوید؟

مقصود تویی ز هجر یا وصل
... ن که گوید؟

...
از خار و خس چمن که گوید؟

گر وصف تو در لباس نبود
از یوسف و پیرهن که گوید؟

با من که نه مرده‌ام نه زنده
از پیرهن و کفن که گوید؟

میلی سگ او مگوی خود را
خودگو که ز خویشتن که گوید؟
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.