هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر احساسات شاعر درباره عشق، دوری، امید و ناامیدی است. او از عشق و هجران می‌گوید و امیدوار است که با رحمت الهی، مشکلاتش برطرف شود. همچنین، شاعر از مدعیان و مشکلاتی که در راه عشق با آن‌ها روبرو می‌شود، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در شعر وجود دارد که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۷۸

آن شهسوار هرگه بر بادپا برآید
بی‌خواست از گدایان، شور دعا برآید

طفل است و شرم او را مانع زآشنایی
ترسم که رفته رفته، ناآشنا برآید

از آب دیده کردم سیراب، نخل او را
شاید به این نم از وی، برگ نوا برآید

مفرست روز هجران، پیغام وصل سویم
جان را ز ره مگردان، بگذار تا برآید

خواهم ترا برآرم از مدعی، ولیکن
حاشا که چون منی را، این مدعا برآید

افتد ز ابر رحمت، گر قطره‌ای به خاکم
زان قطره، همچو پیکان، نخل بلا برآید

میلی چنین که جان را، بگرفته غم گریبان
بختت به این زبونی، با او کجا برآید
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.