هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، غزلی عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از درد فراق، عشق نافرجام و رنج‌های روحی سخن می‌گوید. او از فریبندگی معشوق، ناله‌های مردم شهر، اشک‌هایش برای رساندن پیام، و تب بی‌قراری خود می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به تضاد بین کفر و مذهب دارد و هشدار می‌دهد که به ظاهر فریبنده اعتماد نکنید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اشارات به رنج‌های روحی و تضادهای درونی، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی دارد.

شمارهٔ ۱۸۰

صف شکن ترک مرا بر سر مرکب نگرید
صف مژگان به خونریز مرتّب نگرید

ای غریبان، به فریب نگهش دل مدهید
خلق شهری همه در ناله یارب نگرید

تا ز آزادی آن طفل رساند خبری
قاصد اشک مرا در ره مکتب نگرید

من به خوناب جگر خوردن و در بزم رقیب
دم‌به‌دم بر لب او جام لبالب نگرید

روز بختم ز شب هجر بسی تیره‌تر است
با چنین تیرگی روز سیه، شب نگرید

من که آسوده ز بیهوشی دوشین بودم
بی‌قرار امشبم از بیخودی تب نگرید

میلی از کفر سر زلب بتی می‌لافد
با همه مشرب ازو دعوی مذهب نگرید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.