هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و زندگی است. شاعر از آرزوهای سرکش، عشق بی‌پاسخ، رنج دوری و بی‌قراری دل سخن می‌گوید و در نهایت به تسلیم در برابر تقدیر و نوشیدن باده عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی، نیازمند درک و تجربه عاطفی است که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد قابل درک می‌باشد.

شمارهٔ ۱۸۱

سر مست آرزو را، رسم ادب نباشد
گر سر نهم به پایت، باری عجب نباشد

چون شانه روبه‌رویش دیدم، ولی ندیدم
یک تار مو که بر وی، دست طلب نباشد

نتوان چو گریه کردن، روز از حجاب مردم
خالی نمی‌شود دل، گر تیره شب نباشد

از زندگی چه دارم، کز مرگ رو بتابم
گیرم که نیم‌جانی، دایم به لب نباشد

چون نرگس تو باشد، در بزم ناز ساقی
بی‌باده از حریفان، مستی عجب نباشد

در بزم وصل، میلی در گریه چند باشی
بنشین که جای ماتم، بزم طرب نباشد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.