هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد عشق و فراق است. شاعر از دل‌تنگی و ملالت ناشی از دوری معشوق می‌گوید و از قاصد می‌خواهد که پیام او را برساند اما نامش را نبرد. او از تلاش‌های بی‌ثمر برای فراموشی معشوق و رنج‌های عشق می‌نالد و از شوق می‌خواهد که همچون سایه او را رها نکند. شاعر همچنین از درد عشق به عنوان درمانی نام می‌برد که در واقع درمانی نیست و از تلاش‌های بی‌حاصل برای رسیدن به معشوق انتقاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۸۵

از جا دلم به جلوه حیرت‌فزا مبر
جا در دلم بگیر و دلم را ز جا مبر

تا بشنود حدیث ملال‌آور ترا
قاصد، پیام ما ببر و نام ما مبر

بیگانه کردم از تو به صد حیله خویش را
بازم ز ره به یک نگه آشنا مبر

دارد هوای بزم رقیب، آفتاب من
ای شوق، همچو سایه مرا از قفا مبر

هر دم دلا مگو که مرا درد او دواست
نادردمند! این هم نام دوا مبر

میلی چنین که بر جا بر او کرده مدعی
بیهوده رنج در طلب مدعا مبر
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.