هوش مصنوعی:
شاعر از احساس غم و اندوه خود به دلیل بیتوجهی معشوق و روی آوردن به رقیبان میگوید. او از جدایی و بیمهری معشوق شکایت دارد و بیان میکند که دیگر امیدی به بازگشت او ندارد. همچنین، شاعر به اشتباهات گذشته اشاره میکند و تأکید میکند که فرصت جبران از دست رفته است.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عاطفی عمیق و پیچیدهای است که درک آنها ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، موضوعات مطرحشده مانند شکست عاطفی و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۸۷
گر بشنوم که سوی رقیبان روی دگر
جایی روم که نام مرا نشنوی دگر
دیدی که شد به رغم تو از دیگری رقیب
امروز اگر زمن نشوی، کی شوی دگر؟
سر دادهای کهن سگ زنجیر خویش را
دلبسته کدام اسیر نوی دگر؟
با الفت چنان، گنهم آن قدر نبود
کز من جدا شوی و به من نگروی دگر
میلی ز اشک خود، طمع بهرهای مدار
تخمی که کشتهای به زمین، ندروی دگر
جایی روم که نام مرا نشنوی دگر
دیدی که شد به رغم تو از دیگری رقیب
امروز اگر زمن نشوی، کی شوی دگر؟
سر دادهای کهن سگ زنجیر خویش را
دلبسته کدام اسیر نوی دگر؟
با الفت چنان، گنهم آن قدر نبود
کز من جدا شوی و به من نگروی دگر
میلی ز اشک خود، طمع بهرهای مدار
تخمی که کشتهای به زمین، ندروی دگر
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.