هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق نافرجام و دردناک سخن میگوید. شاعر از عشق بیمارگونهاش مینالد که هنوز پایان نیافته است. او از غمزههای خونخوار معشوق و رنجهای عشق شکستخورده میگوید، همچنین از سادهدلی خود در افشای راز دل به دیگران که نتیجهای نداشته است. در نهایت اشاره میکند که معشوق از عشق او بیخبر است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانهی پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین برخی از استعارهها مانند «آهوی صیدافکن» و «غمزهی خونخوار» ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۹۰
جان ندادهست برت عاشق بیمار هنوز
باش یک دم که نگردیده سبکبار هنوز
نیم بسمل شدم از آهوی صیدافکن تو
چه کند تا به من آن غمزه ی خونخوار هنوز
ریختی خون من و سوی تو نگشایم چشم
دارم از خوی تو اندیشه ی بسیار هنوز
غیر را یافتم افسرده و از ساده دلی
راز خود گفتم و او بوده گرفتار هنوز
منفعل نیست ز همراهی میلی، گویا
نیست از عاشقیاش یار خبردار هنوز
باش یک دم که نگردیده سبکبار هنوز
نیم بسمل شدم از آهوی صیدافکن تو
چه کند تا به من آن غمزه ی خونخوار هنوز
ریختی خون من و سوی تو نگشایم چشم
دارم از خوی تو اندیشه ی بسیار هنوز
غیر را یافتم افسرده و از ساده دلی
راز خود گفتم و او بوده گرفتار هنوز
منفعل نیست ز همراهی میلی، گویا
نیست از عاشقیاش یار خبردار هنوز
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.