هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از احساس ناامیدی و افسردگی خود میگوید که با آمدن معشوق از بین رفته است. او از شکایت به مردم پشیمان است و از همراهی غیرت احساس شرم میکند. شاعر خود را مانند گلی پژمرده در گلشن وصال توصیف میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۲۰۵
ز نومیدی وعده افسرده بودم
گر امشب نمیآمدی مرده بودم
به مردم اگر شکوهای کردم از تو
میاور به رویم که آزرده بودم
چو تنها رسیدی، خجل گشتم از تو
که همراه غیرت گمان برده بودم
ازان سرگران از رقیبان گذشتم
که در بزم او ساغری خورده بودم
من آن گلبن حسرتم همچو میلی
که در گلشن وصل،پژمرده بودم
گر امشب نمیآمدی مرده بودم
به مردم اگر شکوهای کردم از تو
میاور به رویم که آزرده بودم
چو تنها رسیدی، خجل گشتم از تو
که همراه غیرت گمان برده بودم
ازان سرگران از رقیبان گذشتم
که در بزم او ساغری خورده بودم
من آن گلبن حسرتم همچو میلی
که در گلشن وصل،پژمرده بودم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.