هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از غم و ماتم خود میگوید که حتی نوروز نیز نمیتواند آن را تسکین دهد. او از مرگ، ناکامی، و حسرت سخن میگوید و یادآوری خاطرات گذشته را دردناک میداند. با این حال، در میان این غم، نشانههایی از عشق و امید نیز دیده میشود.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی مانند غم، مرگ، و ناکامی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، درک کامل شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.
شمارهٔ ۲۲۳
گر از نوروز، نوشد ماتمم، خاطر مجوییدم
درین ماتم، به مرگ نو، مبارکباد گوییدم
چنان زین گلشن بیبرگ، بوی مرگ میآید
که هر گل با زبان حال میگوید: مبوییدم
چو با صد آرزو در سینه، جان دادم به ناکامی
دل پر حسرتم را یاد آرید و بموییدم
همآغوش است یاد آن قد و رخسار در خاکم
پی افشای راز ای سرو و گل، از گل مروییدم
کس از بانگ جرسهای دل، آگاهی نمییابد
ره سخت طلب هرچند میگوید بپوییدم
مرا هم پوشش نوروز، رنگآمیز میباید
شهید تیغ عشقم، خاک و خون از تن مشوییدم
ز شوق روی او گر همچو گل از گل برآرم سر
ز من بوی محبت خواهد آمد گر ببوییدم
ز دلسوزی گر از بهر مبارکباد نوروزی
مرا خواهید، بر درگاه شاهینشاه جوییدم
درین ماتم، به مرگ نو، مبارکباد گوییدم
چنان زین گلشن بیبرگ، بوی مرگ میآید
که هر گل با زبان حال میگوید: مبوییدم
چو با صد آرزو در سینه، جان دادم به ناکامی
دل پر حسرتم را یاد آرید و بموییدم
همآغوش است یاد آن قد و رخسار در خاکم
پی افشای راز ای سرو و گل، از گل مروییدم
کس از بانگ جرسهای دل، آگاهی نمییابد
ره سخت طلب هرچند میگوید بپوییدم
مرا هم پوشش نوروز، رنگآمیز میباید
شهید تیغ عشقم، خاک و خون از تن مشوییدم
ز شوق روی او گر همچو گل از گل برآرم سر
ز من بوی محبت خواهد آمد گر ببوییدم
ز دلسوزی گر از بهر مبارکباد نوروزی
مرا خواهید، بر درگاه شاهینشاه جوییدم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.