۱۱۴ بار خوانده شده
نباشد چارهای درآرزویش غیر جان دادن
که باشد عیب پیش غمزهاش رسم امان دادن
ز غوغای هوسناکان به این امید خرسندم
که خواهد بدگمانیها به یادش امتحان دادن
ز بیتابی هلاک مردنم، هرچند میدانم
که غم دست از گریبانم نمیدارد به جان دادن
به کویش چون روم، بیگانهای همره برم با خود
که دل را از تغافل کردنش تسکین توان دادن
به وقت شکوهاش جرمم یقین از بیگناهی شد
مرا میلی تو میبایست حرفی بر زبان دادن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
که باشد عیب پیش غمزهاش رسم امان دادن
ز غوغای هوسناکان به این امید خرسندم
که خواهد بدگمانیها به یادش امتحان دادن
ز بیتابی هلاک مردنم، هرچند میدانم
که غم دست از گریبانم نمیدارد به جان دادن
به کویش چون روم، بیگانهای همره برم با خود
که دل را از تغافل کردنش تسکین توان دادن
به وقت شکوهاش جرمم یقین از بیگناهی شد
مرا میلی تو میبایست حرفی بر زبان دادن
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.