هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از درد عشق و فراق می‌گوید. او از آرزوی دیدار معشوق و رنج‌های ناشی از این عشق سخن می‌گوید، اما در عین حال به امید و تسکین دل خویش نیز اشاره می‌کند. شاعر از بی‌تابی و بی‌قراری خود می‌گوید و اینکه معشوق با غمزه‌اش او را به تسلیم وامی‌دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۳۸

نباشد چاره‌ای درآرزویش غیر جان دادن
که باشد عیب پیش غمزه‌اش رسم امان دادن

ز غوغای هوسناکان به این امید خرسندم
که خواهد بدگمانیها به یادش امتحان دادن

ز بی‌تابی هلاک مردنم، هرچند می‌دانم
که غم دست از گریبانم نمی‌دارد به جان دادن

به کویش چون روم، بیگانهای همره برم با خود
که دل را از تغافل کردنش تسکین توان دادن

به وقت شکوه‌اش جرمم یقین از بی‌گناهی شد
مرا میلی تو می‌بایست حرفی بر زبان دادن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.