هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و فراق می‌گوید و از بی‌توجهی معشوق شکایت دارد. او از رنج‌های پنهان و آشکاری که تحمل کرده سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که ای کاش عادت‌های معشوق را نمی‌دانست تا کمتر می‌سوخت. همچنین، اشاره می‌کند که معشوق به‌رغم اضطرابش، تغافل می‌کند و این باعث رنج بیشتر شاعر شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و جدایی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۴۹

تا کس نیاورد سخنی بر زبان ز تو
سوزم ز اشتیاق و نپرسم نشان ز تو

از بس که بی‌تحمل و آزرده خاطرم
رنجم به هر گمان دل بدگمان ز تو

خوش آنکه عادت تو ندانسته، داشتم
تاب ستم به خوشدلی امتحان ز تو

از بس که بینمت به جدایی بهانه‌جو
صد بار از تو رنجم و دارم نهان ز تو

میلی تغافلی زند از روی اضطراب
آید به هر کجا سخنی در میان ز تو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.