هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناامیدی و دل‌تنگی خود از معشوق می‌گوید. او احساس می‌کند که پیام‌هایش به معشوق نمی‌رسد و از طعنه‌های رقیب رنج می‌برد. با وجود ادعای دل به محبت معشوق، شاعر از شکایت کردن شرم دارد و در نهایت، خود را در حالتی غمگین و خونین تصویر می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد یا بر احساسات آن‌ها تأثیر منفی بگذارد.

شمارهٔ ۲۴۸

کو بخت کز برآمدن کام دل ازو
گردم ز ناامیدی خود منفعل ازو

قاصد ز انفعال پیامم نمی‌برد
بیند ز بس که در گله‌ام متصل ازو

با او چو همرهی کنم، از طعنه رقیب
او منفعل ز من شود و من خجل ازو

دل دعوی محبت او بس که می‌کند
شرم آیدم که شکوه کنم پیش دل ازو

باشد به رنگ میلی خونین کفن مرا
دستی به سر چو لاله و پایی به گل ازو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.