هوش مصنوعی: شاعر از ترس و ناامیدی ناشی از دیدار معشوق می‌گوید و احساس می‌کند که حضور معشوق باعث رنج و مرگ او می‌شود. او از رفتارهای خشمگینانه و بی‌توجهی معشوق شکایت دارد و آرزو می‌کند که پس از این، روزهای آرامش برایش فراهم شود.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و غمگینانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و مرگ نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارد.

شمارهٔ ۲۵۷

گریزم از تو دم خشمگین رسیدن تو
که ناامیدی‌ام افزون شود ز دیدن تو

عنان کشیده چو از دور بینمت،‌ میرم
که بهر قتل که باشد عنان کشیدن تو

چو بی‌خبر ز سگان تو آمدم پیشت
مرا بسوخت خجل گشتن و رمیدن تو

دلا به حالت مرگم،‌ ترا بشارت باد
که بعد ازین، بود ایام آرمیدن تو

کفایت است چو یک زخم او ترا میلی
چراست از پی تیغ دگر تپیدن تو
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.