هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ است که در آن شاعر از درد عشق و ناکامیهایش مینالد. او از تلخیهای زندگی، حیرت و سردرگمی، وعدههای دروغین معشوق و ناامیدیهایش سخن میگوید. در نهایت، معشوق با عشوه و فریب او را رد میکند و شاعر را سادهلوح میخواند.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و ناکامیهای عاطفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و طنز تلخ موجود در شعر برای سنین پایینتر مناسب نیست.
شمارهٔ ۲۷۲
ای جان تلخکام، خراب از چه بادهای
کز پا فتادهایّ و دل از دست دادهای
ای دیده در مشاهده کیستی، که باز
هر سو به روی خود در حیرت گشادهای
ای صبر، هر زمان ز زمان دگر کمی
وی درد، هردم از دم دیگر زیادهای
شوخی که وعده داشت به من، دوش میگذشت
گفتم به خود که بهر چه روز ایستادهای؟
برخاستم که در پیاش افتم، به ناز گفت
بنشین که در خیال محال اوفتادهای
گفتم بیا به وعده وفا کن، به عشوه گفت
خوش بر فریب وعده ما دل نهادهای
گفتم امیدها به تو دارم، به خنده گفت
میلی برو برو که تو بسیار سادهای
کز پا فتادهایّ و دل از دست دادهای
ای دیده در مشاهده کیستی، که باز
هر سو به روی خود در حیرت گشادهای
ای صبر، هر زمان ز زمان دگر کمی
وی درد، هردم از دم دیگر زیادهای
شوخی که وعده داشت به من، دوش میگذشت
گفتم به خود که بهر چه روز ایستادهای؟
برخاستم که در پیاش افتم، به ناز گفت
بنشین که در خیال محال اوفتادهای
گفتم بیا به وعده وفا کن، به عشوه گفت
خوش بر فریب وعده ما دل نهادهای
گفتم امیدها به تو دارم، به خنده گفت
میلی برو برو که تو بسیار سادهای
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.