هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از زلف یار، دل‌بستگی‌های عاشقانه، جدایی و امید به وصال سخن می‌گوید. همچنین، از مفاهیمی مانند صبر، انتظار و تجربه‌های روحانی در عشق استفاده شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۳۶۱

زلفی که بر زبان و دل شانه بگذرد
ماند به آن شبی که به افسانه بگذرد

دل صبح خیز مشق بر آتش دویدن است
دارم امید آنکه ز پروانه بگذرد

در بزم وصل، تشنه لبان را خمار هجر
چندان امان نداد که پیمانه بگذرد

غیر از دلم که خانه بدوش تجرد است
جغدی ندیده ام که ز ویرانه بگذرد

در زلف او دلم سر و برگ جدل نداشت
استاد یک کنار که تا شانه بگذرد

از اتحاد، در دل ما می کند خطور
حرفی اگر به خاطر جانانه بگذرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.