هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام، بیوفایی و ناامیدی سخن میگوید. شاعر از عهدشکنی معشوق شکایت دارد و بیان میکند که حتی سوگندهای او نیز قابل اعتماد نیست. او همچنین از تأثیرات عمیق عشق و زیبایی معشوق بر خود میگوید و در نهایت، به ناامیدی و آرزوی مرگ اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی مانند ناامیدی و آرزوی مرگ است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر مناسب نباشد. درک این مفاهیم نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد.
شمارهٔ ۳۹۳
نکنم باور ازان سست وفا، عهد وصال
دست بر مصحف اگر بهر قسم بگذارد
من و اندیشه آن سرو که در باغ خرام
فتنه می روید از آنجا که قدم بگذارد
راه اسلام غلط نیست، ز پیمودن کفر
باز می گردم اگر شرم صنم بگذارد
حالیا کآتش ایجاد به ما زد، چه کرم؟
کرم آن بود که ما را به عدم بگذارد
دست بر مصحف اگر بهر قسم بگذارد
من و اندیشه آن سرو که در باغ خرام
فتنه می روید از آنجا که قدم بگذارد
راه اسلام غلط نیست، ز پیمودن کفر
باز می گردم اگر شرم صنم بگذارد
حالیا کآتش ایجاد به ما زد، چه کرم؟
کرم آن بود که ما را به عدم بگذارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.