هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از غم و اندوه عمیق خود می‌گوید که باعث خشک شدن اشک‌هایش شده است. او از دوری معشوق و تأثیر آن بر روح و جسم خود سخن می‌گوید و از خشک شدن گل‌های شاداب و جاری نشدن اشک‌هایش به عنوان نمادهای این اندوه استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد.

شمارهٔ ۴۸۱

در محیط گریه ام هرگز نگردد آب خشک
کی شود چشم ترم چون دیده گرداب خشک

ریخت از بس آبرو در پیش گلبرگ لبت
شد گل شاداب ساغر، چون گل مهتاب خشک

مشت خونی داشتم وز دوری آن گلعذار
رفته رفته شد تنم چون دانه عناب خشک

بس که حیران شد ز بی آرامی چشم ترم
گشت در عین روانی، چشمه سیماب خشک
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.