هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از ناامیدی و ناکامیهای خود در زندگی میگوید. او از تلاشهای بیثمر، عشقهای نافرجام، و روزگار نامساعد شکایت دارد و احساس میکند که هرچه جستجو کرده، به آن نرسیده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، لحن حزنانگیز و ناامیدی بیانشده نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب دارد.
شمارهٔ ۵۴۷
تا تیر در کمان بود، رنگ نشان ندیدم
چون شد نشانه پیدا، تیر و کمان ندیدم
صد ره نظاره کردم بر هر درخت این باغ
یک مرغ شادمانی، در آشیان ندیدم
گل چین ز جبهه می ریخت، غنچه گره ز ابرو
برگ شکفته رویی از این و آن ندیدم
در عشق صرف کردم این عمر بی بها را
غیر از بهانه جویی از گلرخان ندیدم
گفتی که می رود آب در جویبار قسمت
من غیر رود گریه، آب روان ندیدم
ظلمات قسمتم کرد همسفره سکندر
او بوی آب نشنید، من روی نان ندیدم
چون شد نشانه پیدا، تیر و کمان ندیدم
صد ره نظاره کردم بر هر درخت این باغ
یک مرغ شادمانی، در آشیان ندیدم
گل چین ز جبهه می ریخت، غنچه گره ز ابرو
برگ شکفته رویی از این و آن ندیدم
در عشق صرف کردم این عمر بی بها را
غیر از بهانه جویی از گلرخان ندیدم
گفتی که می رود آب در جویبار قسمت
من غیر رود گریه، آب روان ندیدم
ظلمات قسمتم کرد همسفره سکندر
او بوی آب نشنید، من روی نان ندیدم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.