هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر به زیباییهای معشوق اشاره میکند و بیان میدارد که هیچ گلی به زیبایی روی او نیست و هیچ سنبلی بوی موی او را ندارد. همچنین، شاعر از معشوق میخواهد که با انصاف به خود بنگرد و بپذیرد که زیباییاش بینظیر است. در پایان، شاعر از ساقی میخواهد که شراب بیاورد تا در این شب خاص، مهمان دریا شود.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و زیباییشناختی است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و لذتبردن است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات ممکن است برای کودکان کمسنوسال نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۷۶۴
گل را نبود رونق رویی که تو داری
سنبل ندهد نکهت مویی که تو داری
چون بوی ترا تحفه به گلشن نبرد باد؟
بوی گل تر نیست چو بویی که تو داری
روی تو نکو، موی تو خوش، لیک چه حاصل؟
یک دم نتوان ساخت به خویی که تو داری
ساقی، قدح از چشمه به دست آر، که امشب
دریا شده مهمان سبویی که تو داری
زآیینه انصاف ببین صورت خود را
چون بوسه نخواهیم ز رویی که تو داری؟
سنبل ندهد نکهت مویی که تو داری
چون بوی ترا تحفه به گلشن نبرد باد؟
بوی گل تر نیست چو بویی که تو داری
روی تو نکو، موی تو خوش، لیک چه حاصل؟
یک دم نتوان ساخت به خویی که تو داری
ساقی، قدح از چشمه به دست آر، که امشب
دریا شده مهمان سبویی که تو داری
زآیینه انصاف ببین صورت خود را
چون بوسه نخواهیم ز رویی که تو داری؟
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.