هوش مصنوعی:
شاعر در این اشعار از احساس غربت، رنج و اندوه خود سخن میگوید. او خود را همچون قطرهای میداند که از دریا دور افتاده و در تاریکی فرو رفته است. غم و اندوه او را در گرداب خود فرو برده و عشق نیز به او وعدههای دروغین داده است. شاعر از ترس آن دارد که رحمت الهی نیز او را در دام زیباییهای فریبنده بیندازد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی در این اشعار وجود دارد که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۷
آن قطرهام که بحر به دور افکند مرا
ظلمت ز ننگ بر در نور افکند مرا
من خانهزاد دیده دردم چو طفل اشک
گرداب غم به موج سرور افکند مرا
بر عشق مهربان شده ترسم که عاقبت
در قحط سال وعده طور افکند مرا
ایزد جزای مستی من چون دهد مگر
لبتشنه در سراب شعور افکند مرا
رحمت بهانهجوست مبادا نسیم لطف
در صیدگاه طره حور افکند مرا
ظلمت ز ننگ بر در نور افکند مرا
من خانهزاد دیده دردم چو طفل اشک
گرداب غم به موج سرور افکند مرا
بر عشق مهربان شده ترسم که عاقبت
در قحط سال وعده طور افکند مرا
ایزد جزای مستی من چون دهد مگر
لبتشنه در سراب شعور افکند مرا
رحمت بهانهجوست مبادا نسیم لطف
در صیدگاه طره حور افکند مرا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.