هوش مصنوعی: این شعر از حسرت، غم و ناامیدی سخن می‌گوید. شاعر از عشق نافرجام، روزگار سخت و بخت ناسازگار شکایت دارد و احساس می‌کند که در چاه مصیبت افتاده است. او حتی به قناعت و فطرت خود نیز به دیده انتقاد می‌نگرد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، فضای غالب شعر غمگین و ناامیدانه است که برای سنین پایین مناسب نیست.

شمارهٔ ۱۹

باز دل بر در غم طرح محبت انداخت
بر سر شعله چو خس رخت اقامت انداخت

ای سگ دوست به جانت که چو غم جانم خورد
استخوانم را در دوزخ حسرت انداخت

ریسمان نفسم را غم ایام گسیخت
دلو عمرم به ته چاه قیامت انداخت

دل به صد حیله شد آبستن طفل طربی
دید بخت سیهم را و بساعت انداخت

گرچه زین پیش مصیبت به دل آتش می‌زد
ماتمم آتش در جان مصیبت انداخت

فطرت پست فصیحی‌ست که در روز ازل
خلعت همت بر دوش قناعت انداخت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.