هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد فراق و حسرت دیدار معشوق می‌نالد. او از غم و اندوهی می‌گوید که جانش را می‌سوزاند و از حسرت دیدار معشوق، چشمانش را به دریای خون تبدیل کرده است. شاعر حتی کعبه و بتخانه را در هم می‌آمیزد و نشان می‌دهد که عشق او فراتر از مرزهای دین و کفر است. او سال‌ها بر حال زار خود گریه کرده و هنوز در حسرت دیدار معشوق است. در نهایت، شاعر از می وصل و وصال معشوق سخن می‌گوید و دشمنی‌ها را به مروت و محبت نسبت می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۴

باز جانم دوزخ آشام از غم غمخوار تست
دیده‌ام دریای خون از حسرت دیدار تست

کعبه را گراد سر بتخانه آرد در طواف
کاروان‌سالار کفر ار حلقه زنار تست

سالها بر حال زار خویش خون باید گریست
زنده‌ای را کش هوای نشئنه‌ی دیدار تست

خون شدی ای جان غم فرسوده از رشک و هنوز
عالمی در حسرت این غمزه خونخوار تست

غیر سرخوش از می وصل و فصیحی سرگران
ای مروت ای محبت دشمنی‌ها کار تست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.